طعم بزاق مارهای جهنم
سلام دوستان عزیزم روز بخیر
چند روز که پست نمیزاشتم و بیشتر به وبلاگ های دیگه حتی تو سرویس های دیگه می رفتم و وبلاگ ها رو بررسی می کردم میدیدم اکثرأ از دنیا بریدند و ناامید هستند نمیدونم این منشأ ناامیدی از کجاست ؟ یا مثلأ مورد دیگه ای که ذهنمو درگیر کرد عنوان پست یکی از وبلاگ ها بود " مگر اینکه مرگ منو از این وضعیت نجات بده " نمیدونم چرا یه پیرزن تو وجود من با پتک تو مخ من می زنه که نگاه کن مریم ، طرف چقدر به خودش اعتماد داره که اون دنیا یه هتل پنج ستاره وسط گل بهشت با ویو حوض کوثر منتظرشه اون وقت تو چی ؟ آب های جوش با طعم بزاق مارهای جهنم انتظارتو می کشه حالا یه کوچولو غلو هم کردما بگذریم ، چرا انقدر خودکشی زیاد شده ؟ همین روزهای ابتدایی سال چندتا دخترخانم ۲۷ ساله خودکشی کردند و با اجازتون به درک خودشونو واصل نمودند من کاری به علت این کار ندارم اینکه اعتماد به سقف این ها از کجا ناشی شده ؟ فکر می کنند اون طرف چه خبره ؟ چهار پنج تا پری دنبالشونند که دنباله لباس زمین کششونو بگیرند و ببرند شاه نشین یکی بره براش کباب بزنه یکی هم بادش بزنه ؟ تصور این افراد از مرگ و برزخ و اینا چیه ؟ که طرف عنوان پست رو میزنه " مگر اینکه مرگ منو از این وضعیت نجات بده "؟ برای من همچین چیزی عجیب !!!! برای شما چطور؟